الویز پارکر، معلم بازنشسته مدرسه، به تنهایی در حومه ماساچوست زندگی می کند، اما در انبار خود مستاجری به نام آدام کلی دارد که به عنوان زنبوردار زندگی آرامی دارد. یک روز، الویز گرفتار یک کلاهبرداری فیشینگ می شود و بیش از 2 میلیون دلار از او دزدیده می شود که اکثریت آن متعلق به یک موسسه خیریه است که او مدیریت می کند. او که به شدت از این موضوع افسرده و دچار فروپاشی روانی شده است، تصمیم به خودکشی می گیرد. کلی جسد او را پیدا می کند و بلافاصله توسط مامور اف بی آی ورونا پارکر، دختر الویز دستگیر می شود...

سال 1910. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تیبی» (راس ماگنتی) با خانواده ی «ویلکاکس» آشنا می شوند. «خانم ویلکاکس» (ردگریو) با «مارگارت» طرح دوستی می ریزد و هنگام مرگ وصیت می کند که ملک روستایی هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنری ویلکاکس» (هاپکینز) و بچه هایش وصیت نامه را از بین می برند و پس از چندی «هنری» به «مارگارت» پیشنهاد ازدواج می دهد.

در سال 2013 اتفاق بدی در گالری ملی لندن رخ می دهد. در سال 1562 توطئه ای مرگبار الیزابت انگلیس را تهدید می کند و در گوشه ای از فضا جنگی باستانی رخ می دهد...